قرائتی فلسفی از یک ضد فیلسوف: درنگهایی دگراندیشانه در متنی بیپایان به نام علی شریعتی
بدون شک شریعتی در مقام روشنفکری اجتماعی و انقلابی به قدر زیادی ضد فیلسوف بود. اما در مقام یک روشنفکر انسانگرای معنابین، ستایشگر فلسفه بود. گفتهها و نوشتههایش از سال 1350 به بعد پر است از توجه دادن به تفکر فلسفی و پر است از توصیه به مطالعات فلسفی و حتی تبیین اسلام بر بنیان فلسفههای مدرن. توجه او به فلسفه فراتر از نیاز اجتماع و سیاست، یک نیاز وجودی است. او میان فلسفه و مذهب یا بهتر است بگوییم فلسفه و معنویت، به مشابهتهایی ذاتی قایل است. با این وجود تقریبا در تمامی آثار شریعتی نوعی بحران، نوعی آشفتگی، ناهمخوانی و شورش علیه همهچیز به چشم میخورد. علیه تاریخ و فرهنگ و فلسفه و جهان و مدرنیته و سیاست و دین و دموکراسی و عرفان و مارکسیسم و سرمایهداری و خیلی چیزهای دیگر که ایرانیها گرفتارش هستند. کتاب حاضر رویکردی دیگر و تلاشی دیگر برای شناخت شخصیت و نگرش دکتر علی شریعتی از طریق سخنرانیها و کتابهای ایشان است. کتاب از مجموع ده مقاله تشکیل شده است که نگارنده در تمامی آنها سعی دارد اندیشههای دکتر را بررسی کند.