ستارهای در مه
داستانهای فارسی - قرن 14
«ویدا»، دختر جوانی است که بدون اطلاع خانوادهاش خانهشان را ترک کرده و خود را به تهران رسانده است. وی بر اثر اتفاقی دچار آسیبدیدگی شده و توسط «شهلا» و برادرش «بهزاد» به بیمارستان منتقل میشود، پس از به هوش آمدن، شهلا او را به خانه خودش میبرد تا از او مراقبت کند، پس از آنکه ویدا کمی بهتر میشود ماجرای زندگیاش را برای شهلا تعریف میکند تا شاید بتواند کمکش کند. آشنایی ویدا با پسری به نام «شهریار» و باردار شدنش از او پیش از ازدواج، اصل ماجرای پر التهاب زندگی اوست و... . در این میان بهزاد دلباخته ویدا میشود و... .