هنگامی که تنها شوی مردهای
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
«ویک مالوی» رئیس سازمان خدمات یونیورسال است. روزی «جی فرانکلین سرف»، رئیس کل یک شرکت ششمیلیوندلاری حمل و نقل دریایی، ویک را مامور رسیدگی به پروندة همسرش که مظنون به دزدی از مغازهها شده بود، میکند. مامور اعزامی از جانب ویک برای رسیدگی به این پرونده به طرز وحشیانهای به قتل میرسد، و جی فرانکلین سرف استخدام ویک را انکار کرده و تهدید میکند اگر او به پلیس مراجعه کند علیه او اقامة دعوی خواهد کرد. در این موقع است که ویک مصمم میشود به تنهایی قاتل را پیدا کند و در این راه گرفتار مجموعهای از جنایتهای بیرحمانه و موقعیتهای خوفناک میشود. اما تا پیدا کردن قاتل مقاومت کرده و سرانجام موفق به یافتن قاتل میگردد.