فیروزه
"سانتافه "شخصیت اصلی این داستان دختری است که در ایالت "نیومکزیکو" به دنیا میآید و در بدو تولد مادرش را از دست میدهد و پدرش که پزشکی صادق است سانتافه را بزرگ میکند ;اما پس از چندی پدر در میگذرد و سانتافه به تنهایی به زندگی ادامه میدهد .بعد از گذشت سالها او با پسری به نام "تری "آشنا شده به همراه او به نیویورک میرود ;اما تری در شهر غریب سانتافه را ترک میگوید و او ناگزیر برای گذراندن زندگی خود و بچهای که در راه است به کار در بیمارستانی مشغول میشود . در این هنگام، با تاجری سرشناس به نام "سیمون تاور "آشنا میشود و با او ازدواج میکند ;اما تری که از ماجرا آگاه شده، به قصد اخاذی از سانتافه به نیویورک باز میگردد ....