آدم چوبکبریتی
داستانهای کودکان و نوجوانان
در مجموعه حاضر، شش نوشته کوتاه طنزآمیز و بدون عنوان، همراه با طرحهایی برای کودکان و نوجوانان، به چاپ رسیده است. یکی از این نوشتهها، درباره یک آدم چوبکبریتی است که حوصهاش سر رفته و تصمیم میگیرد به سفر دور دنیا برود. او بر سر راه، کبوتر بدون سری را میبیند که احساس کمبود ندارد، گلی را میبیند که مثل شمع ذوب شده در زمین پخش شده، قلبی را میبیند که خود را آدم آهنی معرفی می کند و یک تیغ جوجه تیغی می بیند که روحش از بدنش جدا شده است. او از این همه عجایب عصبانی میشود، اما زمانی که به تصویر خودش در کوه یخ نگاه میکند، به جای یک آدم چوب کبریتی، یک کرم خاکی کور میبیند.