فرانکلین و دندان شیری
داستانهای حیوانات / داستانهای تخیلی
داستان درباره "فرانکلین" ـ بچه لاکپشتی است که به خاطر نداشتن دندان بسیار ناراحت است. از همین رو یک شب سنگ سفید کوچکی را به جای دندان توی لاکش میگذارد و نامهای خطاب به فرشته دندانها مینویسد تا سنگ را به عنوان دندان بپذیرد. روز بعد فرانکلین متوجه میشود که فرشته دندانها، سنگ سفید را برداشته و نامهای برای او نوشته است. فرانکلین با خوشحالی نامه را به پدر و مادرش نشان میدهد. آنها نیز کتابی به او هدیه میدهند. گروه سنی "ب" مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند.