سبد سفارش شما خالی است!

کتاب مصور حاضر، داستانی هیجان‌انگیز است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در این داستان لوک می‌خواست والدینش را به خانه برگرداند. او از دوستان جدیدش در این زمینه کمک خواست. درواقع، این دوستان جدید یکی رسوس نگتیو از خانواده‌ خون‌آشام‌ها و دیگری کلوئه فار، مومیایی مصری، بود. آن‌ها برای پیدا کردن یادگاری‌های بنیان‌گذاران خیابان وحشت تلاش کردند و متوجه شدند که تنها با قرار دادن این یادگاری‌ها در کنار همدیگر می‌توانند راه خروج را از خیابان وحشت باز کنند. دقیقاً زمانی که لوک و دوستانش این یادگاری‌ها را پیدا کردند، والدین لوک متوجه شدند که چقدر پسرشان از زندگی کردن در این خیابان خوشحال است و تصمیم گرفتند در همین خیابان بمانند. لوک راه خروج را پیدا کرد؛ اما این راه برای خروج ساکنان خیابان وحشت نبود و هیچ‌کس نمی‌توانست از آن خارج شود.