این هم بهار (داستانهای 86)
مردی یک روز کاری را برای سروسامان دادن به خانة خود، به سر کار نمیرود و در حین کار با گوش دادن به یک CD به یاد خاطرات گذشتة خود در دورة جنگ در سالهای 1360 و 61 و نیز خانة معلم خود «آقای صفات» میافتد؛ خانهای که ملقب به «غار کهف» بود و وی و دوستانش برای شب شعر آنجا جمع میشدند، ولی اکنون به خانهای متروک تبدیل شده است؛ خانهای که دیدارهای هفتگی خود را در آنجا انجام میدادند تا این که صفات تصمیم گرفت خانه را بفروشد و برای زندگی با خانوادة خود، که قبلا آنها را به کانادا فرستاه بود، از ایران برود. داستان با یادآوری ادامة ماجرا و خاطرات گذشته ادامه مییابد. داستان مذکور تحت عنوان «این هم بهار» یکی از هشت داستان کوتاه مجموعة حاضر است. عناوین دیگر داستانها عبارتاند از: خانه؛ شغل؛ دل تاریکی؛ روزگار پسرفته؛ بودن یا نبودن؛ قصة شادآباد؛ بازگشت به عقب؛ و کلید.