پشت پلکهای بسته
داستان حاضر سرگذشت دختر جوانی است به نام "آرمیتا" که در سفر عید نوروز به شمال دل باخته پسر همسایه مادربزرگش، "آرمین" می شود. اما او در راه عشق با مخالفت اطرافیانش رو به رو می شود و مشکلات و سختی هایی برایش به وجود می آید که شرح آن در کتاب آمده است.