ساکن امواج
این داستان، حکایت دریانوردانی است که از دریا و دریانوردی فقط از ظاهر هیجانانگیز آن مانند طوفانها و ناملایمات حرفهایی برای ساحلنشینان دارند. ماهها آمادگی شبانهروزی در محیطی بسته، نظارهی آدمهای تکراری در یک مکان کوچک، نبودن حدمرزی بین کار و استراحت، وجود تفریح صرفا در حد دریا و سرگرم نمودن خیالی خود و نداشتن جایی برای فرار از خود و دیگران از دغدغههای این دریانوردان است. در این داستان با انسانهایی روبرو هستیم که فرصت هضم این همه گوناگونی را در زمان اندک با خود تمرین میکنند. به تصریح ناشر: "دریانورد امروز در ظاهر بسیار تغییر کرده است ولی در باطن همان روحیات ماژلانی و آرتیمیسی در او روان است چرا که دریا همان دریاست".