بوی خوش یاسهای امینالدوله: مجموعه داستان کوتاه
دختری که سالها از سن ازدواجش گذشته و به علت روی نازیبا و اخلاق تند در خانة پدر ماندگار شده است در روز عقد خواهرش از روی دلتنگی، کنار حوض نشسته و با مادربزرگ تازه درگذشتة خود نجوا میکند. او که در برابر دیگران همیشه تظاهر به دینداری میکرده و به خواستة خود به دنیا پشتپا زده است، اکنون فارغ از همهچیز به واقعیت اعتراف کرده و به مادربزرگ میگوید که چقدر آرزوی ازدواج را در سر میپرورانده است. او آنقدر در واگویههای خویش غرق میشود که غافل از پیرامون خویش ناگاه در حوض افتاده و میمیرد و در لحظة مرگ، مادربزرگ را ملاقات میکند. مجموعة حاضر، علاوه بر داستان «بوی خوش یاسهای امینالدوله» دربردارندة 6 داستان کوتاه دیگر است. از آن جمله میتوان به پریخانم؛ گلهای شمعدانی؛ داستان احمد؛ و داداش خسرو اشاره کرد.