عروسک چشم سبز
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و محاورهای و بیان جزئیات لازم، از منظر من راوی نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «چشمام و نیمهباز کردم؛ آقا جون مثل هر روز دم در اتاق ایستاده و داره گیر سه پیچ میده. پشتم و کردم به آقا جون و گفتم: بابا من نمیخوام مثل شما سحرخیز باشم. بلند شو انگار شبانهروز کار میکنه».