شجاع
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانهای تخیلی برای گروه سنی «ب» است. در بخشی از این داستان کوتاه میخوانیم: ملکه النور در قصه ما یک عالمه قانون برای شاهزاده شدن داشت. دخترش، مریدا، از همه این قانونها متنفر بود. مریدا وقتی تنها بود، احساس آزادی میکرد. چون مریدا قرار بود روزی ملکه شود و آنقدر بزرگ شده بود که ازدواج کند، ملکه النور فکر کرد وقتش رسیده که برایش همسری پیدا کند. ملکه النور و شاه فرگس پسران ارشد سه نجیبزاده را دعوت کردند تا در مسابقات سلطنتی با هم مبارزه کنند. برنده این مسابقات با مریدا ازدواج میکرد. هدف نگارنده در این داستان کوتاه این است که به کودکان یادآوری میکند باید دیگران را همانطور که هستند دوست داشته باشند و همیشه به آنها احترام بگذارند.