افسانههای مردم روسیه
افسانههای پریان - روسیه
مجموعة حاضر حاوی افسانههای مردم روسیه با عنوانهای «سارکو» «یخبندان»، «بابایوگا»، «دختر کوچولوی برفی»، «النوشکا و برادرش» و... است. خلاصة داستان «یخبندان» از این قرار است: پیرمردی با دختر مهربان و خوشزبان خود «مارتا» زندگی میکرد. پیرمرد با زنی بدجنس ازدواج کرد که دو دختر داشت. نامادری و دخترانش با مارتا رفتار بیرحمانهای داشتند و او را وادار به کارهای سخت میکردند. دختران جوان شدند و زیبایی مارتا مورد حسادت شدید آنها قرار گرفت. نامادری از پیرمرد خواست که مارتا را به جنگل ببرد و به نامزدش «یخبندان» بسپارد تا یخ بزند. وقتی مارتا با یخبندان که همهچیز را سرد میکرد روبهرو شد، با خوشزبانی و مهربانی توجه او را جلب کرد و یخبندان او را به ثروت عظیم و آرزویش که ازدواج با «فئودور ایوانویچ» بود رساند، اما دختران پیرزن را که بدزبان و تلخ بودند مجازات سردی داد.