دومین مکتوب
داستانهای برزیلی - قرن 20م.
کتاب، نوشتهای است داستان گونه که نویسنده خود درباره آن اذعان میدارد: "مکتوب یعنی نوشته شده به نظر اعراب، نوشته شده به راستی برگردان مناسبی نیست، چون با این که همه چیز پیشاپیش نوشته شده، اما خداوند مهربان است، و فقط برای آن، همه چیز را پیشاپیش نوشت تا ما را یاری کند ."بخشی از داستان گفت و گویی است میان "مرید "و "استاد "از جمله این که "استاد " خاطر نشان میکند" :از یک سو، میدانیم که جست و جوی خدا مهم است .از سوی دیگر، زندگی فاصلهای میان ما و او میآفریند .احساس میکنیم الوهیت، ما را نادیده میگیرد، یا گرفتار مشغولیتهای روزمرهمان میشویم .این، احساس گناهی در ما پدید میآورد :یا به خاطر خدا، زندگی را بیش از حد انکار میکنیم، و یا به خاطر زندگی، خدا را بیش از حد، انکار میکنیم .این تضاد ظاهری، صرفا خیال است :خدا در زندگی است و زندگی در خداست .آدم فقط باید از این موضوع آگاه باشد، تا سرنوشت را بهتر بفهمد ."...