پسر چوپان و بزهایش
در این داستان مصور که برای گروه سنی "ب" به نگارش درآمده، پسری چوپان روزی بزهایش را برای چرا به تپهی سبز بالای دهکده میبرد. او هنگامی که بزها مشغول خوردن سبزهها بودند، به خواب رفته و پس از خواب مشاهده میکند که بزها وارد مزرعهای شدهاند. پسر چوپان هرکاری میکند موفق نمیشود تا بزها را از داخل مزرعه بیرون بیاورد. در این رهگذر خرگوش، روباه و گرگ یکی پس از دیگری برای کمک به پسر چوپان میشتابند، اما هیچ یک موفق به خارج ساختن بزها از مزرعه نمیشوند. تا این که سر و کلهی زنبور پیدا شده و او با وزوز کردن در گوش بزها، سرانجام آنها را از مزرعه به بیرون میراند.