اشک مولا و اشک یتیم
علیبنابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40 ق. - داستان / داستانهای مذهبی
حضرت امیرالمومنین (ع) از کوچهای میگذشتند و کودک گریانی را دیدند، که به دلیل یتیم بودن، کودکان دیگر از بازی با او امتناع میکردند. حضرت وقتی علت را فهمیدند با مهربانی خود را پدر کودک نامیدند و او را برای بازی با بچهها روانه کردند. این داستان تحت عنوان «اشک مولا و اشک یتیم» به همراه چندین داستان مذهبی دیگر در کتاب حاضر آمده است. عنوانهای این داستانها عبارتاند از: دریای بیکران علم، جوانمردی و بزرگواری شاه مردان، فرمانداری در حکومت حضرت علی (ع)، در آخرین لحظات زندگی، ایثار بچهها را گرسنه خواباندند، اسلام نمیتواند یک مسلمان را خوار ببیند، چه خوب است که به عاقبت کار بیندیشیم، علی (ع) دروازة شهر علم پیامبر (ص)، و مشکلگشا علی (ع) است. مخاطبان این کتاب که جلد دوم از مجموعة «سرمشقهای زندگی» است، گروه سنی «ب» و «ج» هستند.