بازگشت
«صنما»، در حال رانندگی به سمت قصر «چستر فیلد» برای شرکت در مهمانی عمه «ضحیالملوک» به مردی برخورد کرد که میخواست به مزرعة «چنار پیر» برود که دو کیلومتر با قصر فاصله داشت. او بعد از رساندن آن مرد و جدا شدن از او، در مهمانی آن شب شرکت کرد. فردای مهمانی مردی برای دیدن ضحیالملوک آمد که خود را «مایکل هیوارد» معرفی کرد. اما عمه در قصر نبود و صنما با او ملاقات کرد. آن مرد که چهرهای آشنا برای او داشت گفت که در مزرعة چنار پیر ساکن است. بعد از شنیدن اسم او، عمه گفت که این امکان ندارد و آن مرد شیاد است. زیرا که مایکل، مدتی قبل طی تصادفی با پدر صنما، از سوی پلیس، مرده اعلام شده بود. اما ملاقات او با صنما و بازگو کردن سرگذشتش و این که پس از مدتی، دوباره به این جهان بازگشته، اتفاقات تازهای را برای صنما رقم زد.