تا ابدیت
داستانهای فارسی - قرن 14
«گیتی» پس از فوت پدرش برای حفظ شرکت صادرات و واردات قطعات مکانیکی پدر، تصمیم میگیرد مدیریت شرکت را برعهده بگیرد. «آریا خجسته» از طراحان شرکت رابطه خوبی با گیتی ندارد و گیتی، تلاش میکند تا از روبهروشدنهای مکرر با او بپرهیزد. «گیسو»، دختر گیتی به دلیل اتفاقات تلخی که در گذشته برایش رخداده با هر شوک عصبی دچار حالتهای مازوخیستی میشود. آنروز که گیتی از شرکت به خانه آمد به دلیل سهلانگاری یکی از خدمتکاران با نام «سارا»، حال گیسو بد شده بود و... .