مردی که یک گله مرغ و خروس نداشت!
داستانهای کودکان و نوجوانان / لطیفهها
نوجوانان در کتاب حاضر یکی دیگر از قصههای بهلول را میخوانند .در این قصه، تاجری هندی همراه کاروانی به کاروانسرایی وارد میشود که سال گذشته نیز در آن جا فرود آمده اما فراموش کرده بود پول مرغ سرخ کردهای را که برای شام خورده بود به صاحب کاروانسرا بدهد .در پی آن، کاروانسرادار با این حساب که اگر آن مرغ را سرخ نمیکرد، طی یکسال جوجههای فراوانی برای او میآورد از تاجر مبلغ هنگفتی مطالبه میکند .در نتیجه کار به مشاجره میکشد اما سرانجام با پا در میانی بهلول بیاساس بودن ادعای کاروانسرادار ثابت میشود .