خاکستر عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
رمان عاشقانه حاضر، روایت زندگی دختری به نام «مینا کیانی» است که در اواخر دبیرستان عاشق فردی به نام «علیرضا پارسا» میشود. آنها بدون اینکه سخنی بر زبان بیاورند، عشق خود را به هم اعتراف میکنند؛ امّا بعد از مدتی مینا متوجه میشود که علیرضا با همکار خود «خانم رامیانی» ازدواج کرده است. بعد از این اتفاق، مینا خانوادهاش را در یک تصادف از دست میدهد. عمو و پدربزرگش که شریک پدرش در کارخانه بودهاند با بیرحمی و به شیوههای مختلف سعی میکنند اموال او را تصاحب کنند، امّا با هوشیاری مینا و حمایتهای داییاش ناکام میمانند. شش سال میگذرد و مینا در رشته پرستاری از دانشگاه فارغالتحصیل میشود و در بیمارستانی مشغول به کار میشود. روزی علیرضا را به بخش میآورند که در تصادفی مجروح شده است. با دیدار مجدّد، اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد و زندگی آنها در مسیر جدیدی قرار میگیرد.