شهری، گمشده زیر رملها ...: شهری که زیر رملهای کنار ساحل گم شد
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «خورشید بهیکباره پشت کوهها سقوط میکند. تنها تلالو کمرنگی از آن مانده، فقط از سوی غرب. آنجا که برجک کارخانه روبهرویم جلو کوه قد علم کرده، بلند است و چاق. دلم میخواست بروم بالای برجک و دست دراز کنم و خورشید را از پشت کوه بیاورم بیرون تا چند لحظه بیشتر غروب آفتاب را ببینم».