با چشمان من ببین: داستان بلند

با چشمان من ببین: داستان بلند

داستان‌های فارسی - قرن 14

«نفیسه» و پسرعمه‌اش «فرهاد» مدتی است که به هم علاقمند هستند. بعد از مدتی فرهاد به دلایل کاری مجبور می‌شود به آلمان سفر کند. او بعد از یک سال برمی‌گردد و این بار با «ستایش» دختر رئیس، راهی آسمان می‌شود. بعد از اتفاقاتی یکی از همکلاسی‌های نفیسه به نام «حمید» از او خواستگاری می‌کند. نفیسه روزی با تلفن فرهاد تماس می‌گیرد و تلفن فرهاد که به تلفن ستایش دایورت است، ستایش خود را همسر فرهاد معرفی می‌کند. نفیسه بعد از مدتی غمگینی و انزوا به خواستگاری حمید جواب مثبت می‌دهد و با او ازدواج می‌کند. فرهاد برمی‌گردد و دروغ‌های ستایش را فاش می‌کند. او بعد از برخورد به بن‌بست برای ازدواج با نفیسه، با دختری به نام «شبنم» ازدواج می‌کند؛ امّا بر اثر حوادثی دست سرنوشت نفیسه و فرهاد را دوباره رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد، در حالی‌که فرهاد به علّت حادثه‌ای کور شده است. نفیسه نیز بعد از تحمل دردهایی بر اثر تومور فوت می‌کند و چشمان خود را به فرهاد اهدا می‌کند.

قیمت چاپ: 2,500 تومان
ناشر:

امید مهر

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1390

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

152

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786001540615

محل نشر:

سبزوار - خراسان رضوی

نوع کتاب:

تالیف