آوا و سکوت
در این مجموعه اشعاری با مضامینی نظیر "عشق"، "امید" و "حسرت" عمدتا در قالب نو سروده شده است. در یکی از قطعات میخوانیم: ای دریغا، ای دریغ/ زندگانی در تب مستی گذشت/ هستیام بر باد رفت/ ای دریغا، ای دریغ/ بر بهار عمر من/ سوز سرما حکم راند/ خواب سنگین شب برفی مرا افسرده کرد/ ای دریغا، ای دریغ/ کس نمیدانست در تاریکی و سرمای شب/ بر دل ویرانهام چون میگذشت/....