جنگ که تمام شد بیدارم کن
داستانهای فارسی - قرن 14
«حامد دزفولی» دانشآموزی بود که به علت جنگ ایران و عراق از زادگاهش «آبادان» به قم آمده بود. او با استاد و معلم خود «آقای افرا» رابطة صمیمانه برقرار کرده بود و به کتابخانة او رفت و آمد میکرد. افرا نقاش و خطاط هم بود و حامد از او درس میگرفت. حامد عاشق حوری دختر همسایه بود. حوری دختر تنهایی بود که به علت بدجنسی نامادریاش در انباری به سر میبرد و قالی میبافت. نامادری از او خواسته بود که همسر حاج دخیل مردی پنجاهساله شود؛ اما او نپذیرفته و از سوراخ کوچکی با حامد گفتوگو میکرد. آن دو در حین صحبت با همدیگر دوباره شاهد بمباران و وقایع مربوط به آن شدند. کتاب حاضر رمانی است که برای نوجوانان تهیه شده است.