پاکو یادت هست؟

پاکو یادت هست؟

داستان‌های فرانسه - قرن 20م.

سربازرس «میگل لوئیجی» در بارسلون بیش از همة اراذل از «اینیاسیوویلار» نفرت داشت و می‌خواست به نحوی او را نابود کند تا بارسلون به پاکی برسد. کابارة مشهور «دیوها و فرشته‌ها» تحت مدیریت «خواکین پوئیگ» در واقع به اینیاسیو ویلار تعلق داشت و شرکت واردات ـ صادرات او کارهایی را پوشش می‌داد که او را یکی از اربابان بلامنازع محلة چینی می‌کرد. میگل برای از بین بردن اینیاسیوویلار، فردی بی‌سروپا، اما باهوش به نام «پاکو ولز» را استخدام کرد. پاکو در مدت کوتاهی اعتماد کامل ویلار و پوئیگ را جلب کرد؛ اما در شبی تصادفا گفت‌وگوی ویلار و پوئیگ را دربارة فرستادن گروهی از رقاصه‌ها به آمریکای جنوبی شنید و تصمیم گرفت همان شب موضوع را به میگل اطلاع دهد تا ویلار و دارودسته‌اش را یک‌جا دستگیر کنند. اما از آن شب به بعد خبری از پاکو دریافت نشد و بعدها معلوم گردید که پاکو به قتل رسیده است. «کنجا» همسر میگل که در این مدت معشوقة پاکو بوده است، اقدام به کشتن تمامی کسانی می‌نمود که در قتل پاکو شرکت داشتند، در حالی که همة اتهام‌ها به سوی زنی به نام «نینا» بود که در کاباره مشغول کار بود.

قیمت چاپ: 4,700 تومان
نویسنده:

شارل اگزبرایا

مترجم:

عباس آگاهی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

843.914

سال چاپ:

1389

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

232

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789642533572

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه