نتیجه بدقولی
رزوی روزگاری کنار یک رودخانه، حیوانات زیادی زندگی میکردند. در میان این حیوانات کبوتری بود که تازه تخم گذاشته بود. او تخمهایش را درون یک سبد چوبی گذاشته بود. اما بعد از مدتی متوجه شد که سبد تخمهای او داخل آب افتاده است. بنابراین خیلی ناراحت شد. چون نمیتوانست آنها را بیرون بیاورد. کبوتر با دیدن لاکپشت از او خواست که آنها را برای او از آب بیرون آورد. او هم در مقابل یکی از تخمهایش را به او بدهد. اما کبوتر به قولی که داده بود عمل نکرده و خلاصه آنها برای داوری نزد حیوانات مختلفی رفتند و هرکدام نظری را بیان کردند تا این که به میمون رسیدند. میمون با انداختن سبد در آب به کبوتر گفت چون تو به قولی که داده بودی عمل نکردی باید دوباره خودت سبد را از آب بیرون بیاوری و یادت باشد که به قولت عمل کنی. کتاب حاضر برای گروه سنی «ب» تهیه شده است.