زروان، یا، معمای زرتشتیگری
زردشتی / زروانیگری
نگارنده ابتدا فرقههای زرتشتی را معرفی کرده، سپس "زروان" ـ خدای زمان ـ را بر اساس منابع موجود، بررسی میکند. به اعتقاد نگارنده، صورتی از زروانیسم ـ آیینی از زمان که معرفت و شناختی از اهورا مزدا و اهریمن نداشته است ـ همواره وجود داشته است. عالم خود از نطفهای صادر میشود که در آن، زمان داخل میشود: "زمان ـ فضا" خود منشا این نطفه است. بنابراین، عالم کرانهمند به عنوان زاده شدهای از بیکرانه که در لحظهای مقرر، دوباره در بیکرانه جذب میشود، نمایانگر میگردد. در این جهان کرانهمند، زروان ـ زمان که عالم اکبر است، به عنوان سرچشمه و منبعنژاد بشری به تجلی خود به عنوان قانون طبیعی و تقدیر، ادامه میدهد. او نه تنها خدای طبیعت است، بلکه خود طبیعت به شمار میرود. او علت اولیهی تمام پدیدههای جسمانی است که به عنوان اصل مادهی نخستین، انگاشته شده است. حتی وقتی تصور ناب جسمانی عالم با مینوی اخلاقی ثنویت مزدیسنی تلفیق میشود، زمان و تقدیر، فقط به نظارت بر عالم مادی ادامه میدهد. "زروان" به عنوان بیکرانه، منشا تمام ماده است و کرانهمندیاش، ریشه و اصل عالم، محسوب میگردد.