حق مردم در تعیین سرنوشت خود (مجموعه مقالات)
از سال 1960 به بعد، استعمار محکوم شد، حق ملتها را در تعیین سرنوشت خود به عنوان قاعده، اعتبار رسمی پیدا کرد و همینطور ممنوعیت هرگونه تغییر در سرزمین ملتهای استقلال نیافته، قبل از دستیابی آنها به استقلال، رسما اعلام شده است. غرض از پذیرش قاعدههای آمرهی عمومی، این است که قاعدههایی تعیین شوند که به هیچ طریق نتوان آنها را نقض کرد تا بتوان سلسله مراتبی را در میان قاعدههای حقوق بینالملل پدید آورد. ولی آیا به راستی امروزه تمام کشورها و ملتها این حق را برای تعیین آینده و سرنوشت خود دارا هستند؟ آیا به راستی در کشورهای دموکراتیک، مردم هستند که آینده را انتخاب میکنند؟ آیا عدالت به طور کامل اجرا میشود؟ و احترام به حقوق بشر در سراسر دنیا رعایت میشود؟ نویسنده در کتاب حاضر، مجموعهای از نوشتههای ژوزه ساراماگو، نوآم چامسکی، آلن گاریگو، ژاک اتالی و برخی دیگر از روشنفکران را درخصوص عدالت، دموکراسی، تروریسم، همهپرسیها، نظم نوین جهانی، آزادی مذهب، NGO، شکنجهها، استعمار و خشونت عرضه و بررسی کرده است.