ستاره و زخم آوار
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده این داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «این جملهای بود که زمانی مادر او را برای انجام کاری و دریافت چیزی از همسایه فرستاد و به هر همسایهای که سر زد و نتوانست آن چیز را دریافت کند. از زبان مادرش در حال ناامیدی و عصبانیت شنید که با تأسف و ناراحتی میگفت: «میدانستم که اگر رو به دریا بزنی دریا خشک میشود»».