ستارههایی که خیلی دور نیستند (مجموعه داستان)
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
"ایلیا" سالها پس از پایان دانشکده، شبی بیمقدمه، به یاد یکی از دوستان دوران تحصیلش افتاده و احساس میکند که باید او را بیابد. او برای یافتن "میترا" تلاش زیادی کرده و سراغ این دختر را از همه میگیرد، اما نشانی نمییابد. سرانجام یکی از دوستان مشترک با گوشزد این مساله که میترا در دام اعتیاد گرفتار آمده، یک نشانی در اختیار ایلیا قرار میدهد. او با اضطراب تمام، راهی محل شده و در آنجا از صاحبخانهی سابق میشنود که دختر، اندکی بیش تمام وسایل خود را جمع کرده و به قصد سفر مشهد، برای همیشه آن خانه را ترک کرده است. ایلیا بدون این که دلیل این همه جستوجو را بداند راهی مشهد شده و در حرم، سرانجام گمشدهی خویش را مییابد. در همان مکان است که متوجه میشود میترا برای توبه قدم در راه گذاشته و درخواب به او الهام شده است که سرانجام عشق پیشینش، نزد وی خواهد آمد. کتاب حاضر مشتمل بر دوازده داستان کوتاه است که از آن میان میتوان رویای دیدنی، سقوط در ساعت صفر؛ ستارههایی که خیلی دور نیستند؛ مجنونترین لیلا؛ و شب توفانی را نام برد.