گلین
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان مردی که در راه بازگشت به خانهاش کمی پول از بانک گرفته با زنی به نام «گلین» مواجه میشود که به گفته خودش برای رفتن به شهرستان نیاز به پول دارد. مرد با دلرحمی 50 هزار تومان به گلین میدهد و قرار میگذارند که یک هفته بعد در پارک محل، گلین پول را به او بازگرداند. مرد در موعد مقرر به پارک میرود، اما از گلین خبری نیست. او با پرس و جو از پسری ساقی به نام «ابی پرنده» متوجه میشود، گلین که به «چشم خاکستری» معروف است کلاهبرداری خردهپاست که پدرش «یعقوب لشه» در لالهزار گدایی میکند و... .