پسری که آنجا نبود
داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان همهچیز سالها پیش از یک روز سرد و طوفانی در ماه دسامبر شروع شد. موجها بر صخرههای کرانه ساحل نیوانگلند میکوبید. سارا در کنار پنجره خانه بزرگی نشسته بود و به آسمان خاکستری بیرون از خانه نگاه میکرد. او با دوستانش، پانچ و پولی بازی میکرد. آنها عروسکهای خیمهشببازی بودند. سارا آرزو داشت یک دوست واقعی داشته باشد تا با او بازی کند؛ اما هیچ بچهای در نزدیکی آن نبود.