زیبای مشکی
داستان((زیبای مشکی)) از زبان یک اسب برای نوجوانان و جوانان روایت میشود. ((دارکی))، کره اسب سیاه زیبایی است که همراه مادر پیرش ـ دوشس ـ در مرتع خرم و بزرگی کنار برکهای آب زلال زندگی میکند .صاحب مزرعه این دو اسب را بسیار دوست دارد .((دارکی)) در این داستان ضمن شرح زندگیاش، از اتفاقات خوشایند و تیمار کردنهای دلنشین دانیل ـ پیرمردی که وظیف مراقبت از اسبها را برعهده دارد ـ و ملاطفتهای ارباب سخن میگوید .او همچنین به اتفاقات ناگوار و سختی اشاره میکند که در طول زندگیاش با آن مواجه شده است .او شرح میدهد که چگونه شکارچیان، خرگوشی نگون بخت را شکار میکنند ;اما بهرغم موفقیت در شکار، اسبی با سوارش در آب فرو میغلتد و در این حادثه مجروح میشود .سوارکار آن نیز، چند روز بعد در اثر جراحات جان میسپارد .ماجراها و اتفاقات دیگر، ادامه داستان را شکل میدهد .