هذیان زمستانی
قطعههای ادبی - قرن 14
یک مفهوم بیارزش وصله جملهای غریب تر و خشمی که حال را در خود حل ساخته. چینهای بین خراب و تاریکیهای زیبای هیچ کجا. درستیهای پست و بیمایه یا معصومیتهای گول زننده. هوای پاک دربند آلودگیهای واقعی و کنار آمدن عدالت با ظلم خستگیناپذیر و تلاشگر. در میان خرمنهای ریسمان شده به هم و بلند بلند فکر کردنهای ریشههای سست در خاک خواهم زیست. نه آن گونه که میپنداشتم یا میخواهم.