کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

داستان‌های کوتاه فارسی - قرن 14

داستان تعادل، حکایت مردی است که ناخواسته از جنگ و بمباران تکه فلزی به نام ترکش در بدن خود به خانه می‌آورد. این تکه فلز مانند میهمانی ناخواسته در بدن او جا خوش کرده و با هر حرکت و عصبیتی به سمت نخاع مهرة چهارم حرکت می‌کند. پزشک معالج به او توصیه می‌کند که آرامش خود را حفظ کند. زیرا کوچک‌ترین عدم تعادل و عصبیتی زمینه‌ساز جنبشی مرگبار می‌شود، با آرامش و صبر هر پنج‌قدم را در دو دقیقه بردارد و بیش از ده کلمه حرف نزد. پزشک توصیه می‌کند که باید پیوند عاطفی بین خود و تکه فلز برقرار کند و آن را که هدیه‌ای از دشمن است مانند دوستی خودی بپذیرد. مرد سعی می‌کند که تعادلش به نفع تکه فلز به هم نخورد. او و زنش هرکدام این تکه فلز را مانند موجود زنده‌ای می‌بیند و هرکدام دنیای متفاوتی را با آن تجربه می‌کنند که در این داستان به تصویر کشیده شده است. این مجموعه مشتمل بر داستان‌هایی در قالب طنزی گزنده با عناوین زیر است: از شما چه پنهان، احساس خوشی داشتم، چقدر به هم شبیه بودیم، کنتراست، کافه الکترا و کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند.

قیمت چاپ: 38,000 تومان
نویسنده:

احمد آرام

ویراستار:

عزیز ترسه

ناشر:

افق

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1399

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

168

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643694463

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف