شیر مقدونیه
رزم آرا، «پارمنیون» قهرمانی است که سرزمینهای بسیاری را از دست «اسپارتها»رهانیده و آزاد کرده و در میانسالی به خدمت «فیلیپ»، پادشاه جوان مقدونیه در آمده است. او در جستوجوی رستگاری و در آرزوی دنیایی بدون اسارت و بردگی است. اما پادشاه جوان از وی برای برآورده شدن نیات خود، سود میجوید. پارمینون به کمک نیروهای فرازمینی در مییابد که نوزاد فیلیپ، نظر کرده و مورد توجه روح آشوب است. پس با تنی چند از دوستانش تصمیم به نابودی روح آشوب و بیرون راندن وی از جسم نوزاد میگیرد، وی در این مبارزه شکست میخورد و «الکساندر» به پادشاهی مبدل میشود که بر همه کس و همه چیز چیره میشود، به جز شیطان نامیرایی که در وجودش خانه کرده است.