راز لوسیندا
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
"جارد"، "ملوری"، و "سیمون" برای پی بردن به راز منزل خانوادگی و کتاب اسرارآمیز دایی آرتور، به ملاقات خاله "لوسیندا"، دختردایی آرتور، در سرای سالمندان میروند. او وجود جن خانگی را تایید کرده و در ادامه برای بچهها توضیح میدهد که به علت جادوی "مولگراث"، پادشاه خبیث زیر زمین، به صورت گوژپشت درآمده است. بچهها در کتابخانۀ منزل اجدادی نقشهای مییابند که آنها را به محل زندگی "پریهای جنگل" راهنمایی میکند. هر سه بچه، راهی جنگل شده و پس از ملاقات با پریهای ساکن آنجا درمییابند که دایی آرتور به دست آنها اسیر است و در زمان، ساکن مانده است. پریها قصد دارند برای نجات جان خود و حفظ سرزمینشان، کتاب و نقشۀ دایی آرتور را به چنگ آورند و چون حرف جارد و خواهر و برادرش را مبنی بر گم شدن کتاب، باور نمیکنند، تصمیم به زندانی کردن جارد میگیرند. بچهها با ترفندی خاص و به کار بردن حیله از دست آنها میگریزند اما قول میدهند کتاب را پس از یافتن، به آنها بدهند.