آینههای خندان
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که خط سیر و فضای جدیدی در قصه دارد. نویسنده با قرار دادن شخصیتهای اصلی داستان در فضایی نو توانسته است ارتباط منطقی را با خوانندهاش برقرار کند و بر او اثر بگذارد. این داستان درباره آداب و سنن گذشتگان و هنجارشکنیهای امروزه انسانها نگاشته شده است. در داستان میخوانیم:« من میگم ادبیات معاصرتونم کلاسیک شده و دیگه به درد موزهها میخوره و تو اصرار داری که ادبیات کلاسیک مونم معاصره هنوز؟یه قدم بیا جلو بابا،بیا بالا و درست ببین چه خبره توی دنیا یه تکونی به مغز مبارک بدی بد نیست به خدا».