سرافینا و شنل سیاه
داستانهای آمریکایی - قرن 21م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای نوجوانان نگاشته شده است. در این داستان سرافینا که حتی از موشهای عمارت درندشت هم نمیترسد و آنها را به دست میگیرد و به خارج از عمارت تبعید میکند، شبی صدای گریه دخترکی را میشنود و بعد چشمش به مردی با شنل سیاه میافتد که چهرهاش در سایه کلاه بزرگش دیده نمیشود. مردی قدبلند که شنلی سیاه به دور خود پیچیده و دختربچهای که سعی دارد از چنگ او بگریزد اما نمیتواند. درنهایت هم دخترک توسط مرد شنل سیاه بلعیده میشود و اثری از او نمیماند. سرافینا ابتدا میترسد اما سرانجام بر ترس خود غلبه میکند و به دنبال کشف راز مرد شنل سیاه و دختر ربودهشده میرود، اما به رازهایی مهمتر از شنل سیاه و دختر ربودهشده پی میبرد؛ رازهایی که به زندگی و سرنوشت خودش ربط مستقیم دارد.