جوجه تیغی و درخت سیب
داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «جوجهتیغی چشمهایش را باز کرد. درخت سیب نفس عمیقی کشید و شاخههایش را بالا کشید. جوجهتیغی از لانهاش بیرون آمد، چشمهایش را بست و قل خورد. درخت سیب برگهایش را کنار زد تا نور خورشید به سیبهایش برسد. جوجهتیغی محکم به چیزی خورد. درخت سیب تکان خورد. جوجهتیغی چشمهایش را باز کرد و درخت سیب را دید. درخت سیب شاخههایش را خم کرد و جوجهتیغی را دید».