شوخی و جدی
مجموعة حاضر حاوی قطعاتی ادبی با موضوعات مختلف است. عناوین یکی از این قطعات «آدم و حوا» است. در این قطعه میخوانیم: خوشا به حال آدم که تنها عاشق روی زمین بود. بی هراس از ترس از دست دادن معشوقش، بی پروا در عشق بازیهایش. نه کسی بود که وقت نبودنش سد راه حوا شود و متلکی به او بگوید. نه تلفنی داشت که نیمه شب مزاحمی زنگ بزند و فوت کند و بعد او برود توی فکر که نکند این شاید فلانی باشد که چشمش دنبال حوا بود و خوش به حال حوا که معشوقترین معشوق آدم بود. نه ترسی از آمدن هوو داشت، نه ترسی از بیرون زدن رگ تعصب همسر. کاشکی من آدم بودم و تو هم حوا. هیشکی بین ما نبود به جز خدا.» برخی دیگر از قطعات کتاب عبارت است از: مثل تو؛ اینجا همهچیزش یک جور دیگر است؛ سایهروشن؛ بیخوابی؛ هفت کارت؛ و من درک نمیکنم.