بادکنک نقرهای
بالون - داستان / آلزایمر - داستان / زندگی خانوادگی - داستان / سالمندی - داستان / پدربزرگها - داستان / داستانهای کودکان (انگلیسی)
کتاب حاضر، داستانی است که با هدف آموزش رفتار با سالمندان دچار آلزایمر برای کودکان نوشته شده است. این قصه روایت پسربچهای به نام جیمز است که بادکنکهای زیادی دارد. اما بادکنکهای پدربزرگش خیلی بیشتر هستند. هر کدام از این بادکنکها، متعلق به یک خاطره از زندگی آنهاست. پدربزرگ اخیراً مراقب بادکنکهایش نیست، گاهی یک خاطره را چند بار تکرار میکند، و گاهی بادکنکهایش را گم میکند و خاطره آن بادکنک را اصلاً به یاد نمیآورد. بادکنک نقرهای، خاطرهای مربوط به یک روز گردش و ماهیگیری جیمز و پدربزرگ است. پدربزرگ بالأخره آن بادکنک را هم از دست میدهد و دیگر جیمز را به یاد نمیآورد. جیمز با جمع کردن بادکنکهای او، خاطراتش را برایش مرور میکند تا باز هم بتواند از زیبایی آن خاطرات لذت ببرد. مثل خاطرات کودکیاش یا شبی که با مادربزرگ جیمز ازدواج کرد.