اسامه فرمانروای صحرا
داستانهای فارسی - قرن 14
مرد غریبه، اندکی سکوت کرد و سپس سخنان خود را این چنین آغاز کرد: حمد و سپاس مخصوص پروردگاری است که خالق جهانیان است و هیچ کسی در این عالم، جز به خواست او زبان نمیگشاید. ای جماعت، من اسامه، فرزند شیخ محیالدین، زمانی مقتدرترین و معروفترین فرمانروای سرزمین صحرا بودهام که اکنون، برای دیدن یکی از بهترین دوستان ایام جوانی خود، شیخ صالح، به اینجا آمده و بیشتر از یک روز مهمانش نخواهم بود.