حاجیفیروز (داستانهای کوتاه)
در داستان کوتاه «هویج» کودکی با مشاهدة هویجی که درون حوض حیاط افتاده است، پیش خود تصور میکند که حتما مادرش یک سبد هویج شسته و این یکی را جا گذاشته است، یا.... اما چندی بعد با خود میگوید: اصلا چه فرقی میکند. بهتر است من دنبال آدمبرفی خودم بگردم که گم شده است. مجموعة حاضر حاوی تعدادی داستان کوتاه است که هویج یکی از آنهاست. عناوین برخی دیگر از داستانهای کتاب بدینقرار است: حاجی فیروز؛ جشن تولد؛ قصر باشکوه؛ شکمو؛ مربای آلبالو؛ سکوت و فریاد؛ جای تنگ؛ دعوای سیبزمینی و پیاز؛ و کرم سیب.