شوالیه شجاع و غول
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان در روزگاران قدیم، در سرزمینی پادشاهی زندگی میکرد. او یک روز صبح با وحشت از خواب بیدار شد. پادشاه خیلی ترسیده بود. او میگفت صدای یک دیو را شنیده که تمام شب سروصدا میکرده است. پادشاه میگفت غول بزرگ زارزار گریه میکرد و با مشت به سینهاش میکوبید. مردم روستا به دنبال یک جنگجو بودند تا او را برای مبارزه با دیو بفرستند.