هیولای کتابخوار
داستانهای تخیلی
در سرزمینی دور، هیولایی ترسناک و لوس زندگی میکرد که علاقة زیادی به کتاب کودکان داشت. او تمام کتابهای آنها را میگرفت و میخورد. تا این که پدر و مادر بچهها او را دیدند و به مطب روانشناس بردند. روانشناس با هیولا حرف زد و از او خواست تا به قصههایی که مردم برایش میخوانند، گوش کند. او هم قبول کرد، مدتی گذشت و هیولا به مدرسه رفت و خودش خواندن و نوشتن یاد گرفت. حالا دیگر، نه تنها او کتاب کودک میخواند، بلکه قصههای زیبایی را برای کودکان مینوشت. این داستان تخیلی برای کودکان گروه سنی «ج» تهیه شده است.