گلهایی برای آلجرنون
"چارلی گوردون" کند ذهن، در یک مطالعۀ تحقیقاتی، از سوی دو دانشمند، مورد عمل جراحی مغز قرار میگیرد تا شاید بتواند همچون مردم دیگر با ضریب هوشی عادی و یا بالاتر از آن به زندگی ادامه بدهد. این عمل جراحی، پیش از این، روی موشی با نام "آلجرنون" انجام شده و نتیجه رضایتبخش بوده است. چارلی و آلجرنون، تحت نظارت دقیق تیم پزشکی، روزگار میگذرانند و مرد جوان که پیش از این دارای مشکلات ذهنی و یادگیری بسیار بوده است ناگهان به نابغهای عجیب بدل شده و دربارۀ مطالبی صحبت و مطالعه میکند که بسیاری از مردم از درک آن عاجزند. اما این مساله، گرفتاریهای بسیاری نیز برای او به همراه دارد. از جمله این که کارگران کارخانهای که چارلی در آن به کار مشغول است، دیگر حاضر به تحمل وی نبوده و به طور دستهجمعی، خواهان اخراج او هستند. چندی بعد، آلجرنون اندکاندک، تواناییهای خویش را از دست داده و میمیرد. چارلی نیز شروع به سیر نزولی کرده و پس از مدتی به همان شخص کندذهن پیشین تبدیل میشود. اما او که زمان نابغه بودن خویش را به خوبی به خاطر دارد، برای شروع زندگی جدیدی، تصمیم به ترک نیویورک گرفته و با برجا گذاشتن نامهای از خویش، به سوی زندگی جدید، رهسپار میشود.