بهار دیگر
"علی" و "یاسمن" که از دوران نوجوانی در یک محل زندگی میکردند، به یکدیگر دل میبندند و تصمیم میگیرند ازدواج کنند، اما بعد از آزمایش خون متوجه میشوند که مشکلاتی وجود دارد و ازدواج آنها امکانپذیر نیست. علی، طی پیگیریهای فراوان درمییابد که یاسمن فرزند آن خانواده نیست و در پرورشگاه بزرگ شده است. آن دو همچنان با هم دوست میماندند، تا این که طی حوادثی، یاسمن با امیر آشنا شده و با وی ازدواج میکند. آن دو سخت به یکدیگر علاقهمند بوده و حاصل ازدواج آنها دو فرزند است.