به تو میاندیشم...
"فرزاد "ـ شخصیت اصلی داستان ـ که به فعالیتهای انقلابی مشغول است، با "شراره" که دختری لاابالی است ازدواج میکند ;اما پس از چندی او نیز به این گونه فعالیتها علاقهمند میگردد .روزی "فرزاد "پس از بازگشت به منزل، در مییابد که ماموران "شراره "را دستگیر کردهاند، او برای رهایی "شراره "نزد "سرهنگ "ـ صاحب خانه ـ میرود متوجه میشود که ...